گیـــلاس آبے
گفتم ای دل ساده فراموشش کن،تا کجا چشم بدین جاده فراموشش کن دست بردار از خاطره بازی کافیست،فرض کن گل نفرستاده فراموشش کن مردمان نگهش قله نشینند هنوز،دل که در دره نیفتاده فراموشش کن به شما برنخورد پای غزل بود شکست،اتفاقی ست که افتاده فراموشش کن... ماییم و هفت سینی که امسال شش سین دارد! چرا که سبزی حضورتو، در خانه نیست!!!
قرارمان یک مانور کوچک بود! قرار بود تیر خای نگاهت مشقی باشد! اما ببین... یک جای سالم بر قلبم نمانده است!!! یارانه دست هایت را قطع نکن! من زیر خط فقر مهربانیت هستم!!! وقتی گرمای نگاه تو نیست، این میشود حال و روز من و زمستان: سرماخوردگی های پی در پی، تب و لرزهای تب پایان!!!
Design By : Pars Skin |